دل نوشت

دلنوشته‎‌های یک عاشقِ معلم

پاییز است دیگر...

باز دلتنگ دلتنگی هایم شدم!
پاییز است دیگر...
وزش باد 
قدم زدن در هوای پاییزی
خش خش زیرپا گذاشتن کهنگی ها
و ... و ... و
عاشق ترم می کند!
می نشینم روی صندلی تنهایی
ناخودآگاه چشمانم را می بندم و لبخند بر لبانم می شکفد!
رویای شیرین تو در سرم می چرخد! تویی که نمی دانمت...!


پ.ن.خدایا ممنون بابت آفرینش پاییز! خدایا ممنون! بی نهایت ممنون...! بابت همه چی...! 


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
من اشتباه کردم که شغل معلمی را انتخاب کردم چون مسئولیت آن خیلی سنگین است ولی اگر قرار باشد بار دیگر شغلی را انتخاب کنم باز همین اشتباه را می‌کنم. «شهید رجائی»
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan