سالهاست که نه بهاران، شکل بهار دارد،
و نه تابستانمان، هُرم تابستان!
نه پاییز پادشاه فصل هاست،
و نه رخسار سپید زمستان براق و درخشان...
آقای من!
دلتنگ توام...
این روزها بدون تو سخت سپری می شود، سخت...
حتی ثانیه ها هم برای درک حضورت از یکدیگر پیشی می گیرند،
نرگس های باغچه تنهایی در هجران تو رنگ باخته اند.
سالهاست آدینه ها یکی پس از دیگری از پی هم می گذرند و چشمان منتظر ما بر رواق منزل، در انتظار...
در انتظار تو ای وعده حتمی خدا!
برای رسیدن تو، آقای من انتظار را خسته خواهم کرد!
موج خواهم شد،
به صخره خواهم کوفت،
شاید در دل سنگ صخره رخنه کرد...
مائیم و دلی مفتون تو
مائیم و قلبی، مهجور تو
مائیم و چشمانی منتظر...
کرم نما و فرود آ!
که جهان منتظر توست.
دلنوشته مهدوی
- تاریخ : پنجشنبه ۹ آذر ۹۶
- ساعت : ۰۹ : ۱۰
- |
- نظرات [ ۰ ]