دل نوشت

دلنوشته‎‌های یک عاشقِ معلم

سیر و سلوک

کسی که می‌خواهد خودش را برای سه متر پرش بسازد، با کسی که سی هزار متر را در نظر دارد، طرز کارشان فرق می‌کند. با این دید و با این خودشناسی است که انسان می‌فهمد در جایی که هست نمی‌تواند بایستد و باید حرکت کند، همین باعث خودسازی او می‌شود. 


مراتب سیر و سلوک معلم و مربی: خودشناسی --> خودسازی --> دیگرسازی

حقیقت شیرین

وَ ما هَذه الحَیاهَ الدُنیا الَّا لَهو و لَعِب و انَّ الدّار الاخره لَهیَ الحَیَوان لَو کانُوا یعلمون

این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازی نیست؛ و قطعا، سرای آخرت فقط زندگی (حقیقی) است، اگر (برفرض) می‌دانستند.

پ.ن. من از آن روز که در بند توام آزادم!

دردِ عزیز!

دردی که تو را بزرگت کند، درد نیست!

موهبت است! انگار خدا دارد قلقلکت می‌دهد!!



پ.ن. *اگر انسان بیابد که چطور از همان عقده‌ها (درد و رنج) بهره بگیرد، سیئات او به حسنات و بدی‌هایش به خوبی‌ها تبدیل می‌شوند، وگرنه نعمت‌ها و خوبی‌هایش هم در بن بست می‌گندد. [حرکت/صفحه ۲۸/ علی صفایی حائری]

*بعضی رنج‌های دنیا کفاره گناهانمان هستند! آن‌ها را قدر بدانیم...

جدایی

آقاجان بی‌تو دلم ثانیه‌ای بند نمی‌شود...

صفای سحر

سحر آخر است

روبروی گنبد طلایی‌‌ات ایستاده‌ام...

با دلی که حتی در جوار بارگاه تو هم تنگ می‌شود برایت!

دلم تاب رفتن ندارد!

تاب کندن و جدا شدن از تو را ندارد!

می‌گذارمش همین‌جا دلم را

گوشه‌‌ی همین صحن با صفایت

خودت درستش کن

با صفایش کن...

غرور دوست داشتنی!

حالا برای لحظه‌ای آرام می‌شوم

ساعات خوب زندگی‌ام در حرم گذشت...

[سیدحمیدرضا برقعی]


حس قشنگی است!

اینکه بدانی یک آقای مهربان که تو را بهتر از خودت می‌شناسد، به قلبت نگاه می‌کند و حاجاتت را می‌خواند... و تو دلت قرص می‌شود که او حواسش به تو هست...



شوق

هر ذره که در هوا و در هامون است

نیکو نگرش که همچو ما مجنون است!

حس عجیبی است!

آنقدر شوق دارم که نمی‌خوام لحظه‌ای پلک روی هم بذارم!

دوست دارم آنقدر نفس بکشم تا تمام وجودم از عطر بهشت پر شود! 

چیزی درونم را قلقلک می‌دهد! انگار خون دارد در رگهایم می‌رقصد!

بغض کرده‌ام اما ناخودآگاه لبخند میزنم!

حس عجیبی است!

حسی که فقط در هوای مشهد می‌شود تجربه‌اش کرد!


پ.ن. خدایا شکر! خیلی شکر! خیلی خیلی شکر!


خدای عاشق

و نَحنُ اَقرَبُ الیه مِن حَبلِ الوَریدِ

من اشتباه کردم که شغل معلمی را انتخاب کردم چون مسئولیت آن خیلی سنگین است ولی اگر قرار باشد بار دیگر شغلی را انتخاب کنم باز همین اشتباه را می‌کنم. «شهید رجائی»
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan