دل نوشت

دلنوشته‎‌های یک عاشقِ معلم

غرور دوست داشتنی!

حالا برای لحظه‌ای آرام می‌شوم

ساعات خوب زندگی‌ام در حرم گذشت...

[سیدحمیدرضا برقعی]


حس قشنگی است!

اینکه بدانی یک آقای مهربان که تو را بهتر از خودت می‌شناسد، به قلبت نگاه می‌کند و حاجاتت را می‌خواند... و تو دلت قرص می‌شود که او حواسش به تو هست...



ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
من اشتباه کردم که شغل معلمی را انتخاب کردم چون مسئولیت آن خیلی سنگین است ولی اگر قرار باشد بار دیگر شغلی را انتخاب کنم باز همین اشتباه را می‌کنم. «شهید رجائی»
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan