دل نوشت

دلنوشته‎‌های یک عاشقِ معلم

فریاد

«آدمی را آدمیت لازم است»

زنگ هنر بود ... کلاس دوم یا سوم راهنمایی ... این جمله رو باید با خط خوش نستعلیق می نوشتیم، و من تمام تلاشم این بود که این جمله رو هرچه زیباتر بنویسم و نمره کاملشو بگیرم ... اما غافل از معنی عمیقی که پشت این جمله نهفته است!

حالا درکش میکنم! ... چقدر آدم بودن و آدم موندن سخته! ... افسوس که چقدر آدم نماها زیاد شدن! جالب اینجاست که همین آدم نماها هم در یه زمینه هایی به طرز شگفت آوری هشیارن یا شاید هم خیلی خواب! و اونم اعتراض و شکایت نسبت به شرایط جامعه و... است و جالبترش اینه که اینها هرآنچه در آسمانها و زمین هستو مقصر میدونن ...و غافلن از اینکه مشکل اصلی خودشونن! آهـ..


  • شاید این حرفا رو به عنوان یه تلنگر مینویسم برای خودم چون آدم موندن واقعا کار سختیه و اینکه کسی که واقعا بخواد متوجه بشه، میشه! امان از کسی که خودش رو به خواب زده...!
  • هیچ کس کامل نیست! اما میشه سعی کرد و یه ذره آدم بود! این دیگه فکر نمیکنم کار خیلی دشواری باشه!
  • اگه خدا خواست و معلم شدم، سعی میکنم قبل از یاد دادن دانش به اونها انسانیت رو یاد بدم، گرچه دانش و آگاهی هم جزئی از انسانیته!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
من اشتباه کردم که شغل معلمی را انتخاب کردم چون مسئولیت آن خیلی سنگین است ولی اگر قرار باشد بار دیگر شغلی را انتخاب کنم باز همین اشتباه را می‌کنم. «شهید رجائی»
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan